بی اختیار روی تابلو سایبان می کشم از بالای بالا تا مرز آسمان می کشم بی اختیار در زیرِ سایبانی از احساس تمام خستگی هایم را می کشم خورشید رویا طلوع کرده از شرق خودم را در خنکای تابلو می کشم نمی دانم چگونه اما آرامشم را در خیال تو می کشم قلم موی خاطره ها خسته شد از بس تو را در حاله ای از احساس می کشم در میان تابلو همیشه یک جای خالی هست با تردید ، در کنارش یک علامت سوال می کشم تو در رویا ی من عاشقترینی وقتی که در کنار خیالت دریا می کشم قلم موی عاشقانه هایم می تابلو منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شما بیا آزمون علمی نخل موزیک emohtava گناوه موزیک رزینت آشنایی با کاتالیست هیواتک