به نام بخشنده بزرگ داور بر حق به نام خداوند ایثار و انصاف خارم اگر از خاری خارم تو مپنداری دانم که مرا با گل یکجا تو نگهداری گل را تو به آن گویی که از عشق معطر شد آن گل که فقط گل بود در حادثه پر پر شد سودای تو را دارم من از دل و از جانم گفتند که پیدا شو دیدند که پنهانم گفتند که پیدا کن خود را و تو را با هم گفتم که پیدا هست در هر نفس آدم پیداست و من پنهان من در تن و او در جان یک آن نظری کردم در خود گذری کردم دیدم که نه در دوری نزدیک تر از نوری در راه عبور پیدا منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خاطرات سایت نینجا مبارزان سایه حسن ملایی فروشگاه سایت بلاگ بیست فرش ماشینی کاشان فایل گیز میز دستگاه برش لیزر